سری به دادگاههای خانواده باید زد تا از نزدیک مشاهده شود تعداد مردانی که هنگام ازدواج، به اندازه جیبشان مهریه تعیین میکنند، چقدر کم است.
به گزارش روابط عمومی ستاددیه کشور، سید اسد الله جولایی در یادداشت منتشر
شده خود در روزنامه جامجم (به تاریخ 2 تیرماه)
با تاکید بر اهمیت فرهنگسازی در بحث تعهد مهریههای نامعقول به بیان دغدغههای
شخصی خودش در خصوص این معضل نوظهور اجتماعی پرداخته است پرداخته است که در ادامه این
نوشته را با هم میخوانیم ؛
سلامت و صلابت خانواده مانند دیگر نهادهای اجتماعی همواره
در معرض انواع آسیب هاست که یکی از آنها موضوع بظاهر ساده مهریه است.
هم اکنون حضور بیش از 1800 جوان در زندان ها که سرمایه های
کشور محسوب می شوند، معضلی نیست که بتوان براحتی از کنار آن گذشت. هرچند قدما
همواره درکنار تاکید بر ضرورت تحکیم خانواده، توصیه هایی را نیز برای پیشگیری از
آفتهای احتمالی مهریه ارائه کردهاند، اما امروز چشم و همچشمی و اتکا به باورهای
نخ نمایی همچون «مهریه را کی داده و کی گرفته» بسیاری از تازه دامادان را روانه
زندان کرده است.
این در حالی است که اساس مهریه آنچنان که در سنت حسنه نبوی
و فقه پویای جعفری با عنوان«صداق» مطرح شده، بیشتر برای استحکام کیان خانواده و
برای تکریم مقام زنان است نه از هم پاشیدن خانواده؛ چنانچه در آیه 4 سوره مبارکه
نساء بصراحت آمده است «در کمال رضایت قلبی، مهر زنان را به آنان بپردازید».
اهمیت پرداخت مهریه ولو به قدر ناچیز آن قدر بالاست که بسیاری
مهریه را نه هدیه مرد به زن، بلکه یک عطیه از جانب خداوند معرفی می کنند که طبق
احادیث متواتر اسلامی زن نمی تواند از پذیرش آن (ولو به قدر کم) سر باز زند.
در شریعت اسلامی اهمیت این مساله بظاهر کوچک به قدری بزرگ
است که مشاهده می شود اگر شوهر زنی کافر شد و مهریه مقرر شده همسر خویش را
نپرداخت، حکومت اسلامی در وهله اول او را موظف به پرداخت مهریه می کند و در صورت
ناتوانی مالی مرد، حکومت اسلامی، مبلغ مورد نظر را از بیت المال می پردازد.
حاکم اسلامی با اختیاراتی که دارد قادر است طلبکاری را از
دریافت طلبش منصرف کند، اما مهریه زن اهمیتش آن قدر بالاست که همین محکمه نه در تعیین
نوع مهریه و نه در وادارکردن زن برای بخشش صداق خود، هیچ اختیاری برای خود قائل نیست.
اما میبینیم این عرف پسندیده که براساس سنّت نبوی در کشور ما بنا شده، متاسفانه
به عنوان مانعی بزرگ و غیرقابل حذف در برابر دیدگان جوانانی قرار گرفته که خواهان
تشکیل خانوادهاند.
در شرایطی که کشورمان برای توسعه نیازمند بودجههای عمرانی
و اجتماعی است، اما شوربختانه بخش قابل توجهی از درآمد ناخالص ملی ما صرف رسیدگی
به پروندههای قضایی زندانیانی می شود که در صورت محکومیت حبس باید بابت نگهداری،
هزینه درمانی و بهداشتی آنها در زندانها نیز پولهای گزافی خرج شود.
آمار بالای محکومان مهریه در زندانها و آمد و شدهای بجا و
پرسههای گاه نابجای برخی زوجهها در راهروهای دادگاه خانواده ثابت کرده که مهریه
اگر وسیلهای تعیین کننده در جهت انس بیشتر زوجین نباشد، قطعا تضمین کننده خوشبختی
بسیاری از وصلتها نیز نخواهد بود.
گرچه به سبب غیرتشریفاتی بودن عقد نکاح، اندازهای معین برای
مهریه نمیتوان تعیین کرد، اما در این زمینه شایسته است چشمها را بر شئونات اسلامی
و فلسفه مهریه نبسته و از سفارشهای متواتر دینی در تعیین مهریههای معقول غافل
نباشیم.
توصیه اسلام همواره بر این اصل استوار بوده که مقدار مهریه
زنان باید به گونهای باشد که یک مرد با آرامش خاطر بتواند به ایفای این تعهد
پرداخته و کوچک ترین کراهت قلبی نیز در پذیرش اندازه مهریه نداشته باشد.
در این زمینه به همان اندازه که مرد موظف است با نگاه به
استطاعت مالی خویش مهریه را متعهد شود، به همین اندازه نیز زن و خانواده او وظیفه
شرعی دارند که تعهدی را بر ذمه کسی نگذارند که تا پایان عمر خویش نیز از پرداخت آن
عاجز است .
باوری منسوخ و ضرب المثلی متروک می گوید«مهریه را کی داده و
کی گرفته » ، اما فقط حضوری نیم ساعته در دادگاه ها هر فرد منکری را با هر اعتقادی
به طور کامل مجاب میکند که مهریه را بسیاری از خانواده ها چطور و چگونه تا ریال
آخر دریافت می کنند و خیلیها با چه مشقتی آن را میپردازند.
شواهد نشان میدهد درصد بالایی از دختران مهریه را با این نیت
بالا میگیرند که به امیال همسرشان مبنی بر تجدید فراش لگامی آهنین زده و بر سر
راه طلاق آنها (به زعم خویش ) مانعی بزرگ بتراشند، در حالی که باید اعتراف کرد این
باورهای موضعی و این اعتقادات به ظاهر اعتمادساز، مباحثی خاک خورده است .
تجربه سالها فعالیت در ستاد دیه کشور و دیدن هزاران پرونده
به ما ثابت کرده که مهریه سنگین سرچشمه دشمنیهاست و نمیتواند پشتوانه امنی برای
تداوم زندگی زناشویی باشد؛ زیرا وقتی ادامه و تحمل یک زندگی با کج رفتاری شوهر
اعتبار خود را از دست میدهد، زن در طلاق پیشقدم شده و با استناد به این جمله
معروف که «مهرم حلال و جانم آزاد» مُهر پایانی بر روابط زناشویی اش می زند و بی
توجه به حقوق حقه ای که دارد، شریک زندگی خود را برای همیشه ترک میکند.
سید اسدالله جولایی